خاموش لب به هجو جهان باز کرده است این زخم ناگهان که دهان باز کرده است
چشمم بساط چشم فرو بستن از جهان در این جهان چشم چران باز کرده است
اشکم بر آمد از پس گفتن، چه خوب هم... طفلک اگرچه دیر زبان باز کرده است
این چاکِ پیرهن که از آن شرم داشتیم خود لب به پاک بودنمان باز کرده است
هر غنچه ای لبی به اذان باز کرده است |
شاعر : محمد مهدی سیار |