تماشاگه

درباره وبلاگ
تماشاگه

تماشاگه، گلچین زیباترین شعرها و متون ادبی ایران و جهان ، فقط زیباترین ها!!! از شنیدن نظرات شما خوشحال میشویم

آخرین نظرات
نویسندگان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گلچین غزلهای محمد مهدی سیار» ثبت شده است

به تازه کردن اندوه من می‌آیند، آه...

مسافران که هر از گاه می رسند از راه


نمانده است تو را هیچ یاد یار و دیار

نمانده است مرا هیچ غیر آه و نگاه


نشسته است به راهت هزار چشمِ سپید

تو دل به راه‌ ندادی هزار سال سیاه


من آه می‌کشم و باز بیشتر شده است

مه زمین و دم آسمان و هاله ماه


حساب روز و شب و سال و ماه دستم نیست

تو خود به یاد بیاور قرار خود را گاه


گمان مبر که دگر بی‌ تو زنده خواهم ماند

به عزت و شرف لا اله الا الله...

شاعر : محمد مهدی سیار

به صحرایی دگر خواهم نهاد امشب سر خود را

ز خاطر می‌برد این رود وحشی بستر خود را


شبیه کودکی ماتِ خیابان‌های تهرانم

که ناغافل رها کرده‌ست دست مادر خود را


پشیمانی‌ست پیشانی‌نوشتم؛ پیش طالع‌بین

عرق می‌ریزم و پایین می‌اندازم سر خود را‌


زمین سنگ صبورت نیست، آه ای ابر سرگردان

مریز این گونه زیر دست و پا خاکستر خود را


زمین سنگی‌ست، من خوابم نخواهد برد، می‌دانم

ولی بالش نخواهم کرد بال پرپر خود را

شاعر : محمد مهدی سیار

به صحرایی دگر خواهم نهاد امشب سر خود را

ز خاطر می‌برد این رود وحشی بستر خود را


شبیه کودکی ماتِ خیابان‌های تهرانم

که ناغافل رها کرده‌ست دست مادر خود را


پشیمانی‌ست پیشانی‌نوشتم؛ پیش طالع‌بین

عرق می‌ریزم و پایین می ‌اندازم سر خود را‌


زمین سنگ صبورت نیست، آه ای ابر سرگردان

مریز این گونه زیر دست و پا خاکستر خود را


زمین سنگی‌ست، من خوابم نخواهد برد، می‌دانم

ولی بالش نخواهم کرد بالِ پرپر خود را

شاعر : محمد مهدی سیار