تماشاگه

درباره وبلاگ
تماشاگه

تماشاگه، گلچین زیباترین شعرها و متون ادبی ایران و جهان ، فقط زیباترین ها!!! از شنیدن نظرات شما خوشحال میشویم

آخرین نظرات
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دیدی که...» ثبت شده است

ای آنکه بودی در خوشی ها یار من روزی

دیدم که افتادی پی آزار من روزی

 

این سینه زندان بود، اما رفت با شادی

هرکس که خط انداخت بر دیوار من روزی

 

شاید قسم خوردی فراموشم کنی، اما

سر میکشی در دفتر اشعار من روزی

 

رفتی طنین شعرهایم در سرت... گفتم

دیوانه بر می گردی از تکرار من روزی

 

با هر غزل جان دادم و بر گردنت افتاد

یکباره خون آبیِ خودکار من روزی

 

هر زن به چشمم خیره شد، گم کرده ای رایافت

پس «هر کسی از ظنّ خود شد یار من» روزی

 

بگذار بی پروا بگویم دوستت دارم

هرچند می خندی به این اقرار من روزی

شاعر : مهدی فرجی