|
لـبـخـنـد سـپیده در بهاران داری پـویـایـی جـویـبـار و باران داری
نرمای نسیم و بوی گل خنده ی باغ داری هـمـه را و بـی شماران داری |
| شاعر : محمد رضا شفیعی کدکنی |
ا
|
غروب چلچراغت را نبینم سکوت کوچه باغت را نبینم
و با اینکه دلم را داغ کردی الهی عشق داغت را نبینم |
| شاعر : جلیل فخرایی |
|
سـحـر خـنـدد به نور زرد فانوس پرستویی دهد بر جفت خود، بوس
نـگـاهـم مـیدود بـر سـیـنهٔ راه تو را دیگر نخواهم دید... افسوس |
| شاعر : فریدون مشیری |
|
معروف ترین عاشق عالم بودم! هرچند به چشم تو کمی کم بودم!
حوای بَدم بوسه دریغم کردی انگار نه انگار که ادم بودم! |
| شاعر : محمود برزویی |
|
پیام عشق را آغاز کردی نیازم را چو دیدی ناز کردی
تو بودی کفتر خوشبختی من ولی زود از برم پرواز کردی |
| شاعر : مهدی سهیلی |
|
گر عشق قرار است فرنگی باشد بهتر که نصیبت دل سنگی باشد
من عاشقِ عاشق شدنِ فرهادم حتی اگر این عشق، کلنگی باشد |
| شاعر : انسیه سادات هاشمی |
|
نه از مهر و نه از کین می نویسم نه از کفر و نه از دین می نویسم
دلم خون است ، می دانی برادر؟ دلم خون است ، از این می نویسم |
| شاعر : قیصر امین پور |
|
سرمایه ی عیش، صحبت یاران است دشواری مرگ، دوری ایشان است
چون در دل خاک نیز یاران جمعند پس زندگی و مرگ به ما یکسان است |
| شاعر :خلیل الله خلیلی |
|
از مرگ نترسم که مددکار من است در روز پسین مونس و غمخوار من است
اجداد مرا برده به سر منزل خاک این مرکب خوشخرام رهوار من است |
| شاعر : خلیل الله خلیلی |
|
بود سوزی در آهنگم خدایا تو میدانی چه دلتنگم خدایا
دگر تاب پریشانی ندارم نه از آهن نه از سنگم خدایا |
| شاعر : مهدی سهیلی |
|
یک جام پر از شراب دستت باشد تا حال من خراب دستت باشد!
این چند هزارمین شب بی خوابیست... "ای عشق" فقط حساب دستت باشد!!! |
| شاعر : ....... |
|
دلم از سالکان فانیت باد تمام هستیم قربانیت باد
به غیرازعاشقی حرفی ندارم دوبیتی های من ارزانیت باد |
| شاعر : جلیل فخرایی |