تماشاگه

درباره وبلاگ
تماشاگه

تماشاگه، گلچین زیباترین شعرها و متون ادبی ایران و جهان ، فقط زیباترین ها!!! از شنیدن نظرات شما خوشحال میشویم

آخرین نظرات
نویسندگان

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قیصر امین پور» ثبت شده است

سایه سنگ بر آینه خورشید چرا؟

خودمانیم، بگو این همه تردید چرا؟

 

نیست چون چشم مراتاب دمى خیره شدن

طعن و تردید به سرچشمه خورشید چرا؟

 

طنز تلخیست به خود تهمت هستى بستن

آن که خندید چرا، آن که نخندید چرا؟

 

طالع تیره ام از روز ازل روشن بود

فال کولى به کفم خط خطا دید چرا؟

 

من که دریا دریا غرق کف دستم بود

حالیا حسرت یک قطره که خشکید چرا؟

 

گفتم این عید به دیدار خودم هم بروم

دلم از دیدن این آینه ترسید چرا؟

 

آمدم یک دم مهمان دل خود باشم

ناگهان سوگ شد این سور شب عید چرا 

شاعر : قیصر امین پور

سراپا اگر زرد و  پژمرده ایم

ولی دل به پاییز نسپرده ایم

 

چو گلدان خالی ، لب پنجره

پر از خاطرات ترک خورده ایم

 

اگر داغ دل بود ، ما دیده ایم

اگر خون دل بود ، ما خورده ایم

 

اگر دل دلیل است ، آورده ایم

اگر داغ شرط است ، ما برده ایم

 

اگر دشنه ی دشمنان ، گردنیم !

اگر خنجر دوستان ، گرده ایم !

 

گواهی بخواهید ، اینک گواه :

همین زخمهایی که نشمرده ایم

 

دلی سربلند و سری سر به زیر

از این دست عمری بسر برده ایم

شاعر : قیصرامین پور

من از عهد آدم تو را دوست دارم

از آغاز عالم تو را دوست دارم

 

چه شبها من و آسمان تا دم صبح

سرودیم نم نم: تو را دوست دارم

 

نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی

من ای حس مبهم تو را دوست دارم

 

سلامی صمیمی تر از غم ندیدم

به اندازه ی غم تو را دوست دارم

 

بیا تا صدا از دل سنگ خیزد

بگوییم با هم: تو را دوست دارم

 

جهان یک دهان شد هم آواز با ما:

تو را دوست دارم، تو را دوست دارم

شاعر : قیصر امین پور

در کتاب چار فصل زندگی

صفحه ها پشت سرِ هم می روند

هر یک از این صفحه ها، یک لحظه اند

لحظه ها با شادی و غم می روند...

 

گریه، دل را آبیاری می کند

خنده، یعنی این که دل ها زنده است...

زندگی، ترکیب شادی با غم است

دوست می دارم من این پیوند را

گر چه می گویند: شادی بهتر است

دوست دارم گریه با لبخند را

شاعر : قیصر امین پور