مقابل خودمم بس که منحنی شده ام من شنیدنی امروز دیدنی شده ام
خلاف شاعری ام آدم آهنی شده ام
منی که با من گم کرده ام تنی شده ام منی که پلک گشودم به نوراز ظلمات برای چشم خودم طرح دشمنی شده ام چه ناگهان و چه بی گاه تلختان نکنم گمان کنید گرفتار کودنی شده ام قبول می کنم آری نگفتنی شده ام
و باز متهم نشر روشنی شده ام
تو فکر کن که مجاب فروتنی شده ام که (منزوی) به من آموخت (بهمنی) شده ام |
شاعر :محمد علی بهمنی |