من از عهد آدم تو را دوست دارم از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم نم: تو را دوست دارم
نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی من ای حس مبهم تو را دوست دارم
سلامی صمیمی تر از غم ندیدم به اندازه ی غم تو را دوست دارم
بیا تا صدا از دل سنگ خیزد بگوییم با هم: تو را دوست دارم
جهان یک دهان شد هم آواز با ما: تو را دوست دارم، تو را دوست دارم |
شاعر : قیصر امین پور |